کد خبر:885
گزارش اختصاصی | سالگرد شهادت شهید محمود منظم تولایی؛ روایتی از ایثار، ایمان و سربازی
همزمان با فرارسیدن بیستونهم آذرماه، سالگرد شهادت سرهنگ دوم شهید محمود منظم تولایی، فرمانده متعهد و مردمی لشکر ۷۷ ثامنالائمه(ع)، مروری دوباره بر زندگی، مجاهدتها و خاطراتی از این شهید والامقام، تصویری روشن از انسانی میدهد که از نوجوانی بار مسئولیت زندگی را بر دوش گرفت و سرانجام جان خود را در راه دفاع از میهن و اسلام فدا کرد.
به گزارش ایثارنیوز، محمود منظم تولایی دوم اردیبهشتماه سال ۱۳۱۴ در شهر مشهد مقدس دیده به جهان گشود. او نخستین فرزند خانوادهای ساده و پرتلاش بود. پدرش غلامحسین منظم تولایی کشاورزی زحمتکش و مادرش طیبه تولائیان خانهدار بود و هر دو اصالتاً اهل روستای تولا بودند. محمود هنوز ده سال بیشتر نداشت که پدر خود را از دست داد و از همان سنین کودکی، بار سنگین سرپرستی مادر و خواهرش محبوبه بر دوش او قرار گرفت. همین مسئولیت زودهنگام، شخصیت او را زودتر از همسالانش شکل داد و روحیه تلاش، تعهد و ازخودگذشتگی را در وجودش نهادینه کرد.
تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم گذراند، اما شرایط اقتصادی خانواده باعث شد برای کمک به معاش، وارد چاپخانه شود. روزها کار میکرد و شبها با پشتکار و ارادهای مثالزدنی، تحصیل را به صورت شبانه ادامه داد تا سرانجام موفق شد دوره راهنمایی را تا کلاس سوم به پایان برساند و مدرک سیکل بگیرد. او هیچگاه تحصیل را مانعی در برابر کار نمیدید و معتقد بود تلاش همزمان در هر دو مسیر، انسان را آبدیدهتر میکند.
در پانزدهسالگی به عنوان سرباز پیمانی وارد نیروی زمینی ارتش شد. سالهای نخست خدمت را با کمترین حقوق سپری میکرد، اما همان درآمد اندک را نیز میان هزینههای خانواده و ادامه تحصیل تقسیم میکرد. پس از دریافت دیپلم متوسطه، با عزم راسخ در آزمون دانشکده افسری شرکت کرد و در نوزدهسالگی پذیرفته شد. دوران دانشکده افسری برای او دوران شکوفایی بود؛ در میان دانشجویان، به عنوان فردی منظم، کوشا و خوشفکر شناخته میشد و در پایان، با مدرک لیسانس و به عنوان یکی از دانشجویان ممتاز، فارغالتحصیل شد.
در پانزدهم آبانماه سال ۱۳۴۶، در ۳۲ سالگی، با منیرهالسادات سیده موسوی مشهدی ازدواج کرد. زندگی مشترک آنها دوازده سال و چند ماه به طول انجامید و ثمره این ازدواج چهار فرزند به نامهای مهرداد، مهرناز، مهران و مونا بود. همسر شهید نقل میکند که با وجود اختلاف سنی، اخلاق، منطق و آرامش محمود باعث شد خانوادهها به این ازدواج رضایت دهند. او مردی اهل خانه و خانواده بود، اما هرگز خدمت را از مسئولیتهای شخصی جدا نمیدانست.
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، بهویژه در روزهای حساس و پرالتهاب، تلاش میکرد تا از درگیری نیروهای ارتش با مردم جلوگیری شود و خون بیگناهی ریخته نشود. با وجود آنکه در زمان پیروزی انقلاب، بیش از سی سال سابقه خدمت داشت و امکان بازنشستگی برایش فراهم بود، قاطعانه با این تصمیم مخالفت کرد و میگفت اکنون زمان واقعی خدمت به میهن و دفاع از اسلام ناب محمدی است، نه دوران طاغوت.
با آغاز جنگ تحمیلی و هجوم دشمن بعثی به خاک ایران، از همان روزهای نخست، بیقرار حضور در جبهه بود. او حضور در خط مقدم را نه یک انتخاب، بلکه یک وظیفه شرعی و ملی میدانست. سرانجام در آبانماه ۱۳۵۹ به جبهه جنوب اعزام شد و مسئولیت فرماندهی تیپ ۲ پیاده قوچان از لشکر ۷۷ ثامنالائمه(ع) را با درجه سرهنگ دومی بر عهده گرفت.
دوستان و همرزمانش او را فرماندهای صبور، اهل عمل و همراه نیروها توصیف میکنند. سرهنگ علی ساساننژاد، از دوستان و همرزمان شهید، روایت میکند که در مأموریتها و بازدیدهای میدانی، همواره نیروها را به صبر و استقامت دعوت میکرد. اگر کمبود مهمات، غذا یا آب پیش میآمد، پیش از همه خود او سختیها را به جان میخرید. در یکی از بازدیدها در منطقه ذوالفقاریه، وقتی متوجه شرایط نامناسب رودخانه شد، بدون درنگ وارد آب شد و لباسهایش کاملاً خیس شد؛ صحنهای که برای نیروها درس عملی فداکاری بود.
سرهنگ علیاکبر شهرکی، دیگر همرزم شهید، از شبهایی میگوید که با لنج تا صبح مهمات تخلیه میکردند و گاه لنج به دلیل جزر و مد به گل مینشست. در آن شرایط، شهید منظم تولایی شانهبهشانه سربازان کار میکرد. حتی برای تهیه غذا، خود به روستاهای اطراف میرفت، نان خشک جمع میکرد و با خرید حبوبات، برای نیروها غذا میپخت تا آنها بتوانند شرایط سخت را تحمل کنند.
فرزندانش نیز خاطراتی ماندگار از پدر دارند. مهرداد منظم تولایی، فرزند ارشد شهید، مهمترین خاطره خود را مربوط به بازگشت پدر از مأموریت چندماهه در لبنان میداند؛ جایی که جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند و تاجهای گل را به دست او میدادند تا بر گردن پدرش بیندازد. او میگوید پدرش حفظ آب و خاک و ناموس را یک تکلیف میدانست و هنگام اعزام به جبهه، تنها سفارش او به فرزندانش درس خواندن و مراقبت از یکدیگر بود.
خواهر شهید، محبوبه منظم تولایی، از پایبندی عمیق برادرش به مسائل دینی سخن میگوید و اینکه حتی پیش از انقلاب، در انجام فرایض مذهبی دقت فراوان داشت. او آرزو داشت دشمن بعثی از خاک کشور بیرون رانده شود و میگفت امیدوار است بتوانند آبروی خود را در برابر ملت حفظ کنند.
شهید محمود منظم تولایی سرانجام در بیستونهم آذرماه سال ۱۳۵۹، در منطقه عملیاتی آبادان و در جریان درگیری با دشمن بعثی، بر اثر اصابت ترکش به شدت مجروح شد. با وجود تلاش پزشکان و اهدای خون توسط نیروها، شدت جراحات به ریه، قلب و سر، فرصتی برای ادامه حیات باقی نگذاشت و او در ساعت پایانی شب، به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسید.
پیکر پاک این شهید پس از انتقال به مشهد، در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد تا در جوار بارگاه رضوی آرام گیرد. یاد و نام شهید محمود منظم تولایی، امروز در سالگرد شهادتش، همچنان بهعنوان الگویی از تعهد، ایمان، خدمت بیریا و فداکاری در ذهنها زنده است.





